مکالمات دانشجویی

– بریم؟
– صبر کن تازه بیدار شدم. خیلی زوده. دیشب خوابم نبرد اصلا
(۵ دقیقه بعد )
– آقا بریم دیر میشه استاد رامون نمیده!
– غلط میکنه، مگه دست خودشه. صبر کن یچی بخورم خب بعدا
– کثافت دیر شد بگیر بریم
-بریم بریم بریم.


– آشغال ۵ دقیقس دم در-ام، چه غلطی میکنی؟؟
– صبر کن (فلان) چیز پیدا نمیشه معلوم نیست کجاسسس
– بدووووووو
– تو برو پایین ماشینو روشن کن من اومدم
– نه، برم تو نمیای، بدو بیااا دیگه بخدا دیر شد
– برووو تا ماشین گرم شه کلی معطل میشیم
۵ دقیقه بعد با کفش های نیمه پوشیده و بند های باز دوان دوان از آسانسور بیرون میاد و میشینه تو ماشین و میگه: اووه، بووریم دیر شد! تند برو
( سناریوی هر روز دانشجویی من و Reza )

استثنایی هم وجود نداشت!

 

البته بعضی روز ها این چندتا هم اضافه میشد:

– امروز زودتر بریم کار دارم دانشگاه.

– باشه باشه.

( دقایقی بعد )

– گفتم زودتر بریم. باز شروع کردی که !

– بابا الان هیچکی نیست دانشگاه. غروب به کارت برس.

– بابا فلانی اونجا منتظرمه. گمشو بریم!

– صبر کن مو رو درست کنم حداقل. اینجوری داغوووووونه که!

و رضا به قرارش دیر میرسد … :دی

توسط:‌ صدرا
بدون برچسب

۴ نظر

  • آره صدرا، تو ناخواسته وارد یک بازی کثیف شدی! 🙁

  • 😀
    همینجوری پس نیم ساعت دیر میومدی کلاس دهقان؟ 😀

    • A

      نه اون موقع ساری بودم.
      تمام این تفاصیل برای اون موقع صدق میکنه، با این فرق که اون موقع کسی نبود که سیخم بزنه و عجله کنم! تازه از ساری هم باید راه میفتادم و میومدم بابلسر. و اینکه شنبه صبح ها همه میخواستن برن دانشگاه، ماشین کم میومد و یه ۲۰ دقیقه ای باید تو صف معطل میشدم 🙁 دیدی ارکین؟؟؟ من بی گناهم … من فقط یک قربانی بودم تو این قضیه :'(

دیدگاهی بنویسید