خدمت سربازی: قسمت اول (سرباز معلمی)

 

امروز ۱۶ اردیبهشت ۹۴، به عبارتی ۱ ماه و ۱۴ روز دیگه اعزام میشم به جایی که هنوز مشخص نیست کجاس. شاید نزدیک، شاید هم دور، شاید جایی سخت، شاید هم آسون، اما خب چندتا چیز قطعی هستن: کچل شدن، به پادگان رفتن.

جدا از این مسئله ی دوره ی  ۲ ماهه آموزشی سربازی، اون ۲۲ ماه خدمت اصلی دلهره برانگیزه. این دو ماه که حالا سخت یا آسون میگذره، اما ۲۲ ماه زمانی نیست که آدم راحت  از کنارش بگذره. واسه همین به فکر افتادیم که سعی کنیم یجور این دوره رو آسون تر کنیم. راه حل پیشنهادی اولیه همه این بود که سعی کن بیفتی سپاه که اینجا آسونه، وگرنه ارتش پوست میکنن. بعد از کمی پرس و جو، نتیجه این دراومد که خدمت سربازی در سپاه فقط مستلزم داشتن کارت سبز و بسیج فعال و اینجور تشکیلات هستش که هیچجوره و با هیچ بند و تصبره ای شامل ما نمیشه. راه حل دوم، جذب امریه شدن بود! امریه خیلی خوبه و حتی از گزینه ی قبلی هم بهتره، ۲ سال در یه ارگان دولتی خدمت میکنی، با لباس شخصی، مثل سایر کارمند ها. اما باز هم مشکلی بنام رشته ی زبان انگلیسی جلوی ما بود. هیچ سازمانی به کارشناس زبان انگلیسی نیاز نداره. بجز یک سازمان؛ آموزش و پرورش.

امریه در آموزش و پروش هم به شکل سرباز معلمی هستش. یعنی مدت زمان خدمت سربازی رو میری برای آموزش و پرورش تدریس میکنی. و چون معلم ها در شهر به اندازه کافی ( و حتی بیشتر از نیاز ) وجود دارند، شما رو به مناطق روستایی دور افتاده میفرستن. اما باز هم از گذروندن دو سال در پادگان بهتره.

بطور خلاصه از مزایا سرباز معلمی میشه این ها رو نام برد:

[vc_row row_type=’row’ text_align=’right’ css_animation=’element_from_top’][vc_column width=’1/1′]

[ordered_list]

  1. لباس شخصی خودت رو داری.
  2. زمان کاریت مثل معلم های دیگه هستش. مثلا آخر هفته ها بیکاری.
  3. سه ماه تابستون رو نه کاملا بیکار، ولی خیلی سرت خلوت هستش.
  4. در پایان هم این دو سال خدمت و تدریس، سابقه کار برات حساب میشه.
  5. در محیط های نظامی نیستی.

[/ordered_list]

[/vc_column][/vc_row]

و اما، اندر معایب محدود سرباز معلمی:

[vc_row row_type=’row’ text_align=’right’ css_animation=’element_from_top’][vc_column width=’1/1′]

[ordered_list]

  1. خدمت در روستا ها.
  2. اگه بخوای اونجا خونه ای بگیری و تنها زندگی کنی، مشکلات خودشو داره. زندگی مجردی در یک روستا با امکانات محدود خیلی راحت نیست.
  3. رفت و آمد اگرچه ممکن، ولی دشواره. کلاس ها طبعا ۸ صبح شروع میشن، باید ۵-۶ صبح حرکت کرد. مشکلات و خطرات جاده ای در زمستان به کنار.

[/ordered_list]

[/vc_column][/vc_row]

خلاصه اینکه، طبیعتا سرباز معلمی به خدمت در پادگان ترجیح داده میشه. اما شانس که نداشته باشی… نداری دیگه! کاریش نمیشه کرد !!
عموما دستورالعمل جذب سرباز معلم عموما تو بهمن/اسفند ارسال میشده، اما امسال نیومد و نیومد، هفته ی دوم اردیبهشت تازه دستورلعمل فرستاده شد. تعداد پذیرش هم بطور چشمگیری کاهش پیدا کرد، بطوریکه در منطقه شرق مازندران، فقط ۲ نفر انتخاب میشدند. یکی در دودانگه، یکی هم هزارجریب. ما هم برای ثبت تقاضا به آموزش و پرورش دودانگه رفتیم. کارکنان بسیار متشخصی داشت. حین پر کردن فرم های لازم و خوندن اونها به این نتیجه که شانسی برای قبولی ندارم رسیدم. متقاضی ها بر اساس تعدادی معیار نمره دهی میشن و نفرات با نمره ی بالاتر (در این مورد، فرد با نمره بالاتر؛ چون فقط یک نفر پذیرفته میشه) انتخاب میشد.

و اما! اساس نمره دهی انتخاب سرباز معلمی به شکل زیر هستش- عکس از فرم مربوطه:

فرم امتیاز بندی سرباز معلم؛ برای مشاهده در سایز بزرگتر روی عکس کلیک کنید

 

نکته ای که اینجا هست اینه که، مثلا معدلت ۱۰ باشه، اما خانواده ات فرهنگی باشن! یا اینکه، بجای اینکه فوق لیسانس داشته باشی، فوق دیپلم داشته باش، ولی عضو فعال بسیج باش. و سایر احتمالات خنده داری دیگه ای که خودتون با دیدن این امتیاز بندی ها میتونین ببینید. البته این تنها نمونه ای از انتخابات و اتتصابات در کشور عزیزمون هستش. و میبینیم که چه ملاک های حیاتی و مهمی برای انتخاب افراد وجود دارند.

خلاصه اینکه امتیاز ما شده ۴۹/۳۶ ، درحالیکه مابقی اون ۶-۷ نفر متقاضی، از قرار معلوم حتی نمره ی ۸۵ هم داشتن!

سایر جزئیات پروژه ی سربازی بنده در نوشته های آتی … بقول خارجکی ها: keep in touch

پی نوشت شماره ۱: طبق سنت. آهنگ این نوشته میشه: ای کاش از محسن نامجو.  با تم شعری: ای کاش قضاوتی در کار بود! کلیک کنید.

 

۸ نظر

  • سلام، مطلب جالبی بود …
    بدم نمیاد داستان خودمو بگم…
    از همین اول بگم ک شنیدی میگن ب هرچی فک کنی بهش میرسی؟؟؟
    من از دوران دبیرستان به سرباز معلمی دیوونه وار فک میکردم و شبا خواب تدریس میدیدم…
    تا این ک بالاخره لیسانسمو تو آذر ۹۶ گرفتم…
    رفتم پی آموزش پرورش و سرباز معلمی، هر روز و هر روز چک میکردم و پرس و جو میکردم ک کِی و چجوری ثبت نام کنم، تا اواخر اسفند ک رفتم دفتر مرکزی آموزش پرورش و فهمیدم ک بخشنامه رو اواخر فروردین میدن…
    بعد از ۱۳ بدر هر چن روز یبار باز سراغشو میگرفتم و زنگ میزدم آموزش پرورش محلمون…
    اوایل اردیبهشت ثبت نام شروع شد …
    رفتم آموزش پرورش برای ثبت نام …
    گفتن واسه رشته کامپیوتر فقط یه نفر رو میخوایم و ۳ نفر قبل از من ثبت نام کرده بودن و من نفر ۴ام بودم …
    کمی نا امید شدم ولی باز نگرش مثبت داشتم …
    ثبت نام کردم ( نه بابام جانبازه نه عضو بسیجم نه خانواده فرهنگی دارم نه معدل بالا دارم نه پارتی دارم و نه چیزی، فقط امید داشتم) آخر ثبت نامم یکی دیگه هم داشت واسه کامپیوتر ثبت نام میکرد…
    گفتن ک ۱۱ اردیبهشت بهت خبر میدیم اگه جزو نفرات اصلی نباشی میری تو لیست ذخیره ها ک ۱۱ اردیبهشت روز معلم بود، اون روز رسید و خبری نشد…
    دنیا رو سرم خراب شد …
    ۱۱ اردیبهشت سشنبه بود، ۴شنبه نیمه شعبان بود و تعطیل و ۵ شنبه هم بین التعطیلین …
    جمعه بود و داغون بودم ک با خودم گفتم چی میشه ک نفر اصلی حذف شه من برم جاش…
    شنبه با این فکر ک برم آموزش پرورش حد اقل مدارکمو بگیرم رفتم اونجا …
    اسممو گفتم مسئول کارگزینی گف اسمت تو لیست ذخیره هاس کمی صبر کن نفر اصلی رفته گزینش اگه رد شه نوبت نفرات ذخیره میشه، بهت خبر میدیم ک نوبت تو میشه یا کلا رد میشی…
    اومدم خونه …
    دو روز بعد تو فکر این ک وای بدبخت میشم هیچ آشنایی ندارم و میرم خدمت بیچارم میکنن گوشیم زنگ خورد …
    جناب چهارشنبه ساعت ۳ شهر ری فلان آدرس تشریف ببرید جهت گزینش…
    سر از پا نمیشناختم، دو روزه تمام استرسه شدید داشتم تا رفتم برای گزینش…
    طرف پروندمو دید گف تو ک اسمت تو لیست ذخیره هاس، چطور ممکنه اینحا رسیده باشی …
    واقعا خیلیه ک تا اینجا اومدی …
    گزینش شدم …
    ب همه سوالا ریلکس جواب دادم …
    گفتن ک جواب گزینشتون ۱ خرداد میاد…
    از ۱ خرداد تا ۱۵ خرداد هر روز یا زنگ میزدم یا میرفتم آموزش پرورش ولی خبری از جواب نبود اما ته دلم میگفتم ک من قبول میشم…
    ۱۶ خرداد صبح ساعت ۱۱ زنگ زدن از آموزش پرورش: ” برو پلیس بعلاوه ۱۰ و برگه سفیدتو بگیر بیار اینجا ”
    رفتم برگه سفیدمو گرفتم نوشته بود “نیروی زمینی سپاه، مرکز اموزشی شهید قاضی تبریز (سرباز معلم)”

    الان ساعت نزدیک ۳ بامداد روز سشنبه ۲۹ خرداد …
    شنبه ۲ تیر اعزامم ب تبریز برای آموزشی …

    امیدوارم همه به خواسته هاشون برسن با امید و تلاش و نگرش…
    واقعا نگرش و دیوانه وار فکر کردن به خواسته ها اونارو براتون فراهم میکنه …

    تو تلگرام میتونید پیدام کنید با آیدی: @AF_Artworks

  • یعنی خوشم میاد نه پارتی داریم نه سابقه نور چشمی بودن بعد انتخاب رشته هم مثل آدم نکردیم! منم ادبیات انگلیسی ام دنبال امریه میگردم

    • A

      گشتم نبود، نگرد نیست 😀
      ولی امیدوارم موفق باشی 🙂

  • همه جا این ۸۵ باید با ما بازی کنه!

    یه جا با روح و روان ما یه جای دیگه با آینده و زندگیمون!

    واقعا چرا؟ :\

    • A

      صابر دهنت سرویس!! :)))
      از این دید به قضیه نگاه نکرده بودم! واقعا چرا ؟ همیشه یه بخشی از زندگی ما داره تحت تاثیر این عدد قرار میگیره و نابود میشه -_-

  • خیلی دلم گرفت وقتی این متن رو خوندم.
    همیشه ما قربانی یه سری مسخره بازی ها هستیم و جوونیمون باید بسوزه پای یه سری تصمیمات نادرست.
    و من الله توفیق
    در پاسداری از مرزهای کشور کوشا و سربلند باشی

    • A

      ممنون و متشکر. خیالتون راحت که کشور به زودی در امنیت کامل خواهد بود.
      از احمدپور کاری بر نمیاد؟ 🙁

دیدگاهی بنویسید