یادمه دبیرستان که بودم مامانم هی میگفت درس بخون برو رشته ریاضی، موقع دانشگاه تنوع رشته اش زیاده و راحت میشی. اما منم تنبلی کردم و آخر رفتم تجربی! از ریاضی بیشتر دوستش داشتم و دارم؛ اما این رشته طبیعتا اقتضا میکنه که بشینی تــــــوپ درس بخونی و دکترا و رشته های خوبش قبول شی، چون مابقی مفت نمی ارزن. خلاصه تو تجربی هم نخوندم و موقع کنکور موندم چیکار کنم. دیدم با این وضع درس خوندن به رشته های خوب تجـربی که هیچ امیدی نیست، پس بزنم برم یه رشته دیگه؛ که اومدم زبان انگلیسی. زبان رو از ریاضی و تجربی بیشتر دوست داشتم و دارم. خلاصه … چشم به هم زدیم و ۴ سال دانشگاه هم گذشت و حالا دیگه ترم آخرم … بعد این حدودا ۳ سال، همچنان زبان رو دوست دارم؛ بخصوص آموزش زبان. یادگیری تئوری های آموزشی واقعا جذابن. نه تنها یادگیری، ویژگی های مغز، ویژگی های انسان در سن های مختلف، اصول روانشناسی و تا حدی جامعه شناسی … برخلاف دبیرستان و کنکور، همچنان پتانسیل ادامه تحصیل تو همین رشته رو حس میکنم دارم. اما اینبار کلا مسئله واسم فرق کرده!
دیگه بحث تونستن و نتونستن نیست. بحث خواستنه … از خوبی های رشته ی زبان اینه کار واقعا زیاده. از همون ترم های اول شاید میتونستم بیکار نباشم و تدریس کنم، ترجمه هم که حوصلمون نمیگیره، اما پراکنده انجام میدیم. اما، وقتی فکر میکنم چقدر جای پیشرفت تو این رشته دارم، آینده ام نمیتونه منو قانع کنه. زبان تو ایران یه جورایی = تدریس هستش. حالا آدم از معلمی به کجاها میتونه برسه؟ چقدر دستش تو آینده واسه خودش بازه که بتونه به مراحل بالاتری از پیشرفت برسه؟ خیلی کم! در مورد تدریس، تو رشته آموزش زبان، فکر نمیکنم فرق چندان زیادی بین کارشناسی و کارشناسی ارشد باشه! این دو تا میرن تو مدارس و موسسات، دکترها هم هرچند اینجاها میرن، اما احتمال دانشگاهی شدن هم براشون هستش. حالا وقتی حس میکنم حوصله دکترا خودنن که ندارم، پس ارشد هم فایده ی خاصی نداره، بنظرم بهترین تصمیم کنار کشیدنه.
خلاصه اینکه؛ تصمیم گرفتم با همین کارشناسی آموزش زبان فعلا از میادین خداحافظی کنم و رهسپار سربازی بشم 🙂 بعد از سربازی به یاری خدا دست به کارهای مختلف میزنم و کار مورد علاقمو پیدا میکنم. اون موقع اگر واسه پیشرفت احساس کردم نیاز به مدرک های بالاتری دارم، ضمن کار ادامه تحصیل میدم!
تو این چندتا پیچ زندگی که حس میکنم تصمیم های خوبی گرفتم و ریسک بجایی کردم. حالا ببینم آیا از این تصمیم پشیمون میشم یا نه.
باشد که موفق شوم …
۷ نظر
masoud
فعلا که زیر این تصمیمتم زدی 😀
Sadra
خخخخخخخخخخخخخخخ
Sadra
قربونت داش صابر.
بنظر من زبان رو یا باید بری تا دکترا، یا همین کارشناسی بکشی کنار.
سربازی هم آره دیگه! پیچوندن نداره -_- زودتر برم از شرش خلاص شم. بعدش دست آدم بازه واسه هرکاری.
ایشالا همه با هم مایه دار میشیم ^__^
Saber
خیلی واسم جالبه که بیشتر بچه های زبانی که از دانشگاه خودمون میشناسم به کارشناسی بسنده کردن و دنبال تحصیلات تکمیلی نیستن!
اما بقیه ی رشته ها ، بچه ها از ترم ۵ دیگه دنبال خوندن واسه ارشدن!
( بماند که از ترم ۱ هم نصف کلاسمون دنبال ارشد بودن!!)
———————
سربازی خریه که رو هر پسری میخوابه! پس چه بهتر که قبل اینکه این خر معظم رو سرت سقوط کنه ارشد رو بگیری چون بعد سربازی دیگه حالی به آدم نمی مونه که بخواد ادامه تحصیل بده! ( البته این نظر شخصی بودهااا!!)
به هر حال امیدوارم هر تصمیمی که میگیری، اتفاق های خوبی در انتظارت باشه
مریم قاسمی
نشالله که موفق خواهی بود . اما نظر من اینه که اگر میخوای از ایران بری که خدا کنی بری (چون ایران دیگه تموم شده ) برو یه هنر یاد بگیر که هنرت توو دستت باشه . اما اگه ایران می خوای بمونی کار بازرگانی و شروع کن که زبان تووش حرف اول و می زنه و رشته پول در اری هم هست . یعنی اگه بتونی نامه نگاری های درست بکنی و نمایندگی بگیری برای شرکتی و مکاتبات و انجام بدی زیر ۲ تومن حقوقت نیست
مریم قاسمی
انشالله که موفق خواهی بود . اما نظر من اینه که اگر میخوای از ایران بری که خدا کنی بری (چون ایران دیگه تموم شده ) برو یه هنر یاد بگیر که هنرت توو دستت باشه . اما اگه ایران می خوای بمونی کار بازرگانی و شروع کن که زبان تووش حرف اول و می زنه و رشته پول در اری هم هست . یعنی اگه بتونی نامه نگاری های درست بکنی و نمایندگی بگیری برای شرکتی و مکاتبات و انجام بدی زیر ۲ تومن حقوقت نیست
Sadra
مرسی. موقعیت رفتن باشه که حتما استقبال میکنم!
هنر هم؛ فعلا آرایشگری مردونه یاد گرفتم؛ مدرک درجه ۲ رو دارم، تابستون درجه ۱ رو هم میگیرم.
بابت این رشته بازرگانی هم مرسی؛ حتما روش فکر میکنم.