شب یلدا

شب یلدا امسال هم گذشت. ۹۳ رو میگم. هیچ-جور خاصی هم نبود، اهل خونه دور هم بودیم. الان پنج و نیم صبحشه، منتظرم ۷ شه ببینم طولانی تر بودنش مشهود هست؟؟ که نیست! منم واسه کار خودم بیدارم نه این مسخره بازیا.

البته واقعا هم انتظار خاصی نداشتم ازش. اما فکر میکردم مثلا بی بی سی یه ویژه برنامه ی خوب نشون بده. تا اینجا که یه برنامه پخش کرد رو میدونم، اما حال نداشتم ببینم و ندیدمش. اما در قیاس با سال های قبل، یه چیز فرق میکرد. شاید هم دو چیز. اول اینکه، سال های قبل انگیزه خاصی برای خوردن داشتم. کلا شب یلدا بودش و بخور بخورش. یه مانع هم بیشتر نداشتیم: ترس از جوش صورت!  اما دومین فرق که یکم عمیق تره، حوصله و انگیزه ی کلی هستش. این دومی حتی مورد اول رو هم تحت تاثیر قرار داده. مثلا من امسال حوصله نداشتم، چیزی هم نخوردم اصلا، فقط یکم تخمه، اونم چون موقع فیلم دیدن میچسبید!

یه مسئله ی دیگه ای که امسال به چشمم اومد و خیلی خلاصه بیانش میکنم، قضیه فال حافظ هستش. البته فردی که فال میگیره هم طبیعتا دنبال واقعیت توش نیست. اما تضاد ملی گرایی و دین و مذهب گرایی جالبی این وسط هست. مثلا یه سری که استخاره میگیرن با قرآن و از سوی یه گروهی مسخره میشن و بهشون گفته میشه مگه میشه دنیا و وقایع پویا اون رو با سنجشی غیر پویا سنجید؟ مگه یک به یک به تمامی مسائل پرداخته شده … اما با این حساب سرانگشتی خودم که میبینم، همین گروه منتقد، موقع باز کردن حافظ میبوسنش، با اشتیاق شب یلدا فال هم میگیرن. یه ” به عجب شعری ” هم تهش میگن. یا “واقعا درست دراومد “. قبلشم یه فاتحه نثار حافظ میکنن، که اون شعر درسته رو واسم بیار. راستش امشب خودم تو فیسبوک که دیدم بقیه نتیجه ی فالشون رو میزارن دلم خواست فال بگیرم، بعد به این قضیه فکر کردم و تفعل حافظ عزیز رو هم تحریم کردم پیش خودم.

برگردیم به همون شب یلدا. خلاصه اینکه بهانه خوبیه واسه دور هم بودن. همین.

پ.ن: سر صبحه حوصله ندارم برای ویرایش متن رو دوباره بخونم. همین پیش نویس لطف خودشو داره.

۶ نظر

  • کلا همون قضیه‌ی فک و فامیل زندگی و اینا… 😀

    • A

      آره باور کن …
      باز هم میرسیم به همون جمله ی معروف-ه این روز ها … 🙁

      • 🙁
        زندگی چرا جمع نمیکنه فک و فامیلشو؟ 🙁

        • A

          خودش کم بود، هرکی میشناخت هم آورد … گفت مفته دیگه، بزنین! :دی

  • قدر بدون برادر من. من شب یلدا تک و تنها تو خونه پا کامپیوتر بودم داشتم ترجمه می‌کردم! 😀

    • A

      😀
      منم تو اتاقم تنها بودم درس خوندم.
      البته یکم اومدم اونور، تخمه خورم و فیلم هم دیدم. فیلمش چرت بود، رفتم ادامه ی درس …

دیدگاهی بنویسید