زندگی اصن یعنی روتین، یعنی تکرار. ثانیه ها، دقایق و ساعات تکرار میشن. روز، ماه و سال … ولی ای کاش فقط زمان بود که تکرار میشد. هر صبح پاشی، بری سرکار. هفته ای دوبار آموزشگاه، شب ها سر ساعت مشخص خونه باشی،یه چرخی تو اینترنت، یکم سریال، شام، آهنگ و خواب. دوباره فردا تکرار میشه.
زندگی اینقدر روتینه و محدوده که هر روز به وبلاگم سر میزنم، دوست دارم چیز جدیدی بنویسم، اما امان از دست این روزمرگی! هیچ ایده ی جدیدی برام بوجود نمیاد. تجربه ی جدیدی پیش نمیاد که اینجا بنویسمش کنم، یا ذهنمو درگیر خودش کنه که سعی کنم به مسائل مختلف ربطش بدم.
بعضی وقت ها به زندگی بقیه فکر میکنم. اینکه چطور میتونن برای بیشتر از ۳۰-۴۰ سال، همه روزه یه کارو انجام بدن؟ هر صبح برن مغازه تا شب، هر صبح برن اداره تا ظهر، هر روز تو شهر پشت فرمون … از طرفی هم خودمو میبینم، واسه هرکاری اوائل انگیزه دارم، اما یکم که ازش گذشت کاملا دل زده میشم. هرکاری، و نه هر شغلی!
همه ی این افکار ناخوش آیند روزانه به فکرم میان و میرن ولی فقط یه چیز هست که یکم امیدوار کنندس: بزرگ تر که شدم اخلاقم عوض میشه. چون خودم خوب میدونم با این اخلاق و عادات، زندگی ممکن نیس.
پ.ن: طبق سنت هر نوشته ای یک پی نوشت هم باید داشته باشه و اینبار نوبت آهنگ روزمرگی از گروه کیوسک هستش که بی ربط با موضوع این نوشته نیست- مشاهده در یوتیوب: [icons fa_size=’fa-3x’ custom_size=” icon_pack=’font_awesome’ fa_icon=’fa-youtube-play’ fe_icon=” type=’square’ position=” border_color=” icon_color=’#3498DB’ background_color=” margin=” icon_animation=” icon_animation_delay=” link=’http://www.youtube.com/watch?v=b6ZM1Du_zYY’ target=’_self’]