نظریه جزیره

داستان نیوتن و سیب و قانون جاذبه رو که همه میدونیم. خیلی از نظریات بزرگ از جرقه های کوچکی شروع شده اند. داستان ما هم از این قراره که چندی پیش نزد ادیب بزرگوار، ارکین جان، گرم بحث و تبادل نظر و اطلاعات بودیم. طبق معمول همدیگر را در جریان دانسته های روز خود میگذاشتیم.  فی ما بین این صبحت هایی که در مورد دوران فقید دانشجویی میبود، به رزالت و پلیدی خودمون پی بردیم و اینکه”لامصب همه پل ها رو پشت سر خودمون خراب کردیم” و اینکه دیگه هیچکی نمونده از دوستای دانشگاه. همین جمله ی ساده، شروع جرقه ای از علوم اجتماعی بود. نظریه ای بعد ها بنیانگذار علوم انسانی نوین قلمداد خواهد شد.

در علوم، گاهی برای تشریح نظریات از فن استعاره استفاده میشه. مثلا اینکه دیدگاه های تازه رو بر اساس مثال هایی ملموس توضیح میدیم تا درک بشه. مثلا برای توضیح کار گروهی، برخی اونو به یک ماشین تشبیه میکنن، که همه کارها باید با هم و درست انجام بشه، تا بشه به هدف رسید. ما هم برای توضیح نظریه ی خود، از استعاره استفاده کرده ایم. مبنا را بر این گذاشتیم که با فرض خراب کردن پل ها، ما مثل انسان هایی هستیم که در یک جزیره تک و تنها مانده ایم و هیچ راهی برای ارتباط با دنیای بیرون جزیره نداریم. با در نظر گیری این فرض، به استعارات زیر دقت کنید:

– ما : افراد تنها مانده در جزیره

– دنیای بیرون جزیره: سایر افراد

– پل خراب شده: راه های ارتباطی انسانی که بخاطر برخی دلایل نیست و نابود شدن

حال برای رسیدن به دنیای بیرون، راهی جز زدن دل به دریا وجود نداره. با این فرض:

– اگر شناگر خوبی باشی و بتونی خودتو باز برسونی به دنیای اطراف: یک آدم دیوث ماله کش خوبی هستی.

– اگر نتونی: غرق میشی و کلا ر** میشه بهت.

– شاید هم جرات دل به دریا زدن نداشته باشیم: برای همیشه در جزیره ی تنهایی بمانیم.

اما، شاید موفق به رسیدن به خشکی های اطراف شویم؛ که افراد نو و کلی عشق و حال به همراه خواهد داشت.

در این میان، شاید هر از گاهی هلیکوپتر و هواپیماهایی رد بشن و افراد درون اونها رو ببینیم که برامون دست تکون میدن. اما خیلی دور از دسترش هستند و هیچوقت بهشون نمیرسیم. دیدن اون دست تکون دادن هم نوعی توهم حاصل از تنهایی مفرط حساب میشه. چون از اون فاصله ی دور محاله تکان های دست افراد رو بشه دید. تازه اینکه، کسی که اون بالا داره پرواز میکنه، دیگه تف هم نمیندازه رو افراد توی جزیره. ما هم الکی از تو جزیره اونها رو نگاه میکنیم و بال بال میزنیم، اما هرگز مورد توجه واقع نمیشیم، چون اصلا مارو نمیبینن.

ناگفته نمونه که این نظریه فعلا  در مرحله ی آزمایشی قرار داره و اصلاحات تکمیلی به زودی روی اون انجام میشه

۳ نظر

  • احسنت! تست دستمال باعث شد بتوانیم به شناخت عمیقی نسبت به انسان‌های دور و برمان دست پیدا کنیم.

  • البته لازم به ذکر است که نظریه‌ی جزیره تنها قطره‌ای کوچک از دریایی است که ما به منبع دانش مدرن در قالب نظریه‌های تکان‌دهنده‌ی خود ارایه داده‌ایم. از دیگر نظریه‌های مهم می‌توان به نظریه‌ی پترن، نظریه‌ی امین و نظریه‌ی هم‌راستایی نیز اشاره کرد.
    البته این نکته هم شایان توجه است که ما قصد شرکت در آزمونی را داریم که در صورت کسب قبولی از این جزیره‌ی کذایی رهایی خواهیم یافت.

    • A

      از توضیح بجای شما بسیار ممنونم.
      البته نظریه ی “تست دستمال” هم ناگفته نمونه!

دیدگاهی بنویسید