اگربودا را در راه دیدی، او را بکش

خب سال هم تحویل شد و فعلا که چیزی جز تاریخ نوشتاری عوض نشده. سیل پیام های تبریک که حاوی انواع مضامین بودن هم از نکات جالب امسال بود؛ نوروز و هخامنشیان، اداب، نوروز و اسلام! و انواع دیگه. اما وجه مشترک بیشتر پیام ها طبیعتا آرزومندی سالی خوب و شاد بوده. به هرحال، منم امیدوارم همگی سال خوبی داشته باشیم.

امروز البته به اسم کتابی برخوردم که توجهم رو جلب کرد. یه جستجویی درباره ی کتاب کردم و مطالبی درباره اش خوندم و همزمان شدن تصادفی تاریخ آشنایی من با این کتاب و سال نو دلیل نوشتن این پست شد. نام کتاب “اگربودا را در راه دیدی، او را بکش – If You Meet Buddha on the Road، Kill Him ” نوشته ی Sheldon B. Kopp بود.

البته این کتاب گویا در مورد مسائل روانشناسی و روان پزشکی صبحت میکنه و عدم لزوم یک پزشک درمانگر رو بعنوان لازمه ی بهبود متذکر میشه. البته عنوان این کتاب و کلمات راه، بودا و کشتن استعاری بنظر میرسن.  طی خلاصه ای که من از این گروه خونده بودم، بعنوان مثال، تا وقتی که افراد به والدین و تصمیم گیری آنها وابسته باشند، پیشرفتی در زندگی حاصل نخواهند کرد. روان درمانگر ها و معلم ها، فقط واسطه ای هستند که افراد خود را پیدا کنند، اما هدف نهایی نیستند (مثلا خود بودا)؛ کشتن آنها به این معنا است که شما خود را پیدا کنید و بی نیاز به فردی بیرونی راه (زندگی خود) را ادامه بدین. علیرغم اهمیت این افراد، نکته ی مهم موقتی بودن آنها است. آنها نقش مهمی را در زندگی ما خواهند داشت، اما نه بطور دائمی. البته این کتاب گویا گریزی هم به مسائل دینی زده، و بیماران را با زائران و مذهبیونی  مقایسه کرد که ناتوان در رسیدن به دین واقعی هستند و بنابراین به دنبال پیشوایی در بیرون از خود میگردند تا به او اتکا کنند. یکی دیگر از وظایف روان درمانگر ها (یا معلم ها و پیشوایان) این است که در دام بیماران نیفتند. بیماران تمایل دارند که راه و درمان درست به آنها تجویز شود، این همان دامی است که درمانگرها باید از آن آگاه باشند. آنها تنها باید بیمار را به خودباوری برسانند و به او بفهمانند که وی کاملا مسئول زندگی خود است. بزرگترین پیروزی در این راه چیزی جز خودباوری و قبول وجود حقیقتی که برای همگان آشکار نیست نخواهد بود.

طی جستجو درمورد این کتاب، به یه وبلاگ فارسی [popover text=”نوشته های یک مسعود” trigger=”hover”]برخوردم[/popover] که ایشون هم نوشته ی جالبی آماده کرده بودند و پاراگرافی از متن ایشون رو بعنوان جمع بندی نقل و قول میکنم. چون قدرت بیان بهتری از من داشتن:

“انسان در مسیر زندگی خودش (راه) اگر بدنبال تعالی (به هرشکل: مالی، اجتماعی، درونی و …) است، بطور طبیعی مرتباً ذهن خود را برای یافتن مدل ها و افراد موفق در آن “راه” پایش می کند، ولی یک نکته بسیار مهم در این میان فراموش می شود. هر کس مسیر و راه خود را دارد و اگر در راه خود حتی خود بودا را هم دیدی بدان که آنچه که او میگوید “پاسخ” تو نیست و فقط تو را منحرف می کند و مسیر بودا با مسیر تو متفاوت است. خود بودا هم با تمام خصوصیات متعالی که دارد فردی معمولی است که در حال تلاش برای طی طریق خود است.”

از قرار معلوم این جمله ی خود بودا بوده و تاکیدی بوده بر اینکه اصلا بودا مهم نیست بلکه آنچه را که بودا گفت با عقل خود بسنجید اگر درست آمد انجام دهید اگر نتیجه داد خودتان می دانید چه کنید و به بودا نیازی ندارید. 

و اما این پست چه ربطی به نوروز و سال نو داره؟ خلاصه اینکه هر آرزویی دارین و هر اتفاقی که دوست دارین بیفته، خودتون مسئولش هستین و اول از خودتون شروع کنید. تمام.

پی نوشت۱: هیچوقت فکر نمیکردم غروب ۱ فروردین هم بتونه به دلگیری غروب های جمعه بشه.

۷ نظر

  • مرضيه صومايي

    سلام جناب صدرا و نوروزتون مبارک !
    من عکس این کتاب و زمانی دیدم که می خواستم به مدیر شرکتی که در آن کار می کنم سال نو را تبریک بگم و از آنجایی که پیرو آیین بسیار ساده بودیسم هستم برام این کتاب جالب آمد و پس از جستجو در گوگل به مطلب شما رسیدم . تحلیل و نوشته هاتون کاملا درست و باورپذیر هست ! ولی باید بگم که ای کاش کسانی مثل مدیر من به جای نمایش این کتاب در عکس پروفایل شخصی اش در تلگرام به ارزش این کتاب از دیدی دیگر نگاه می کردن و و روش و باوربه این کتاب را به مرحله عمل می گزاشتند …

    سپاس از شما

    • A

      با سلام. سال نو شما هم مبارک.
      بنده هم امیدوارم همگی حداقل به اونچه در ظاهر به آن می‌پردازیم عمل کنیم.

  • salam sadra jan

    age in ketab dari baram send kon tnx

  • سلام صدرا جان

    اگه این کتاب داری به من ارسال کنی ممنون میشم
    سعید

    saeed.blue@gmail.com

    • A

      سلام.
      نه متاسفانه این کتاب رو ندارم و فقط یه خلاصه ای ازش رو خوندم

  • صدرا اینایی که گفتی چه ربطی بهم داشتن؟
    راستش یه مقدار شنیدن این حرفا از تو متعجبم میکنه.
    فکر نمی کردم اصلا اهل مطالعه باشی 😀

    • A

      شاید خیلی مرتبط نباشن، اما سعی کردم ربطشون بدم، چون بی ربط نیستن. هرچند میدونم داری خودتو به حماقت میزنی. اما توضیح میدم: منظور اون جمله پیدا کردن خود بود. اینکه هرکس راه خودشو باید پیدا کنه و بره. منم سعی کردم ربطش بدم به سال نو و آرزوهای خوبی که واسه هم میکنیم. اینکه برای اینکه این اتفاقات بیفتن، ما باید خودمون مسئولانه اقدام کنیم.
      بعدشم؛ تک و توک یه چیزایی میخونم 😀

دیدگاهی بنویسید