یادمه اولین برخوردهام با محیط مجازی برمیگشت به دوران ابتدایی؛ تازه با اینترنت آشنا شده بودیم، دور هم مینشستیم و گاهاً میرفتیم یاهو مسنجر و چقدر شگفتزده میشدیم. از اون دوران فقط یه بنده خدایی رو یادمه که آیدی ایشون «کتلت» بود و یا این لفظ رو توش داشت. ما هم سوژه کرده بودیمش که برگرد نسوزی و این جریانات.
از دوران راهنمایی چیزخاصی یادم نیست، ولی در دوران دبیرستان و به بعد دیگه استفادهم از اینترنت بیشتر شد. از میان این شبکههای اجتماعی، همون یاهومسنجر بیشتر فعال بودیم و بقیه یا نبودن،یا اگر هم بودن ما باهاشون آشنایی نداشتیم. ولی خب کم کم فیسبوک اومد، بعدش هم اپلیکیشنهای گوشیهای هوشمند مثل وایبر و امثالهم.
ولی نکته جالب واسم اینه که چقدر در همون دوران دبیرستان و یاهومسنجر، مردم بیآلایشتر بودند. برخوردها خیلی طبیعی و نرمالتر انجام میشد. هنوز هم که هنوزه چندتا دوست از همون دوران دارم. دوستانی که یه مدت برچسب «مجازی» بودن همراشون بود، ولی الان از قدیمیترین دوستان و شاید هم بشه گفت بهترین دوستانم هستند. خلاصه حس میکنم با قدرتمندتر شدن این شبکههای اجتماعی، مردم هم عوض شدن. بهقول یکی از اساتید، در متونعلمی چندشخصیت برای فرد در نظرگرفته میشود که اخیراً شخصیت مجازی طرف نیز به آنها اضافه شده.
یعنی واقعاً درک نمیکنم. نمیتونم درک کنم. نمیخوام هم درک کنم. در مورد این اینستاگرام عرض میکنم؛ آخه چرا یه فرد باید بالای ۱۰هزار نفر رو اطراف خودش جمع کنه؟! نمیدونم این چه بیماری روانیه! ولی دوست دارم بدونم. هر روز چندنفر درخواست فالو کردن ارسال میکنن، بی اینکه من رو بشناسند. کاری به جنسیتشون هم ندارم. ولی واقعاً چرا؟ اینکه یه فرد برفرض ۲۰ هزار نفر رو فالو کنه و ۲۰ نفر نفر هم اونو فالو کنن، چه افتخاری محسوب میشه؟ طرف توی بخش Bio (زندگینامه) زده که «فالو بک ندی آنفالو میشی». یعنی تمام دغدغهش، تمام چیزی که ازش نیازه بدونیم همینه… اصن زندگینامشه! ولی شک دارم بهشون بگم روانی، بگم عقدهای، بگم مریض، بگم بیهویت، نمیدونم چی بگم.
یکی دیگه از چیزهایی که به چشمم اومد ولی بنظرم به وخامت اون موضوع قبلی نیست، ولی خب واسم جالب بود، این شبکه اجتماعی توئیتر هستش. خودم یه مدت توئیتر بیشتر میرفتم و میخوندم چی میگن. توئیترباز-ها جالبن؛ انگار مجبورن همش توئیت کنن. همش یچی بگن. هر چیزی هم به ذهنشون اومد بریزن بیرون و شاید هم به زور چیزی به ذهنشون بیارن که بنویسن. بعضیهاشون هم انگار توئیتر اومدن خودشون رو مزیت نسبی خودشون میدونن، فیسبوکیها رو مسخره میکنند، استفاده از کلمات رکیکتر متداوله توشون، و کلا انگار یه نگاهی از بالا به همه چی دارن، و و و… البته خودمم یه مدتی که از این شبکه استفاده میکردم مبتلا به این مسائل شده بودما! اما خب جالبترین مسئله در مورد توئیتر، اسامیشون هستش. نمیدونم چرا همه انگار همقسم شدن که از اسمهای دری وری استفاده کنند. نمیدونم واقعاً چه داستانیه، ولی خب کنجکاو فهمیدنش هستم واقعاً. تست این مسئله هم واقعاً آسونه، میشه خیلی راحت وارد کانال تلگرام توئیتر فارسی (کلیک کنید) بشین که منتخبای از توئیتها رو منتشر میکنه، و به اسم ارسالکننده اون توئیت که در انتها متن اومده توجه کنین! چند درصد نرمال هستن؟
پ.ن: خدایا همه ما را آدم بفرما
پ.ن۲: خودم هم اذعان دارم که شخصیت مجازی قویای پیدا کردم که با شخصیت حضوریم فرق زیادی داره. و تا حد زیادی هم قوی شده و خیلی جاها بودن همونجا رو ترجیح میدم.
پ.ن۳: یاد این شعر افتادم:
من اگر ما نشوم، تنهایم
تو اگر ما نشوی،- خویشتنی