مشغله این روزهام خیلی زیاد شده. شاید بیش از هر زمان دیگهای. اما یه چیز خیلی جالب داره اتفاق میوفته، اونم اینکه بزرگ شدن رو بیشتر دارم حس میکنم. و این حس فعلاً که خیلی خوبه. چند روز گذشته یکم ذهنم سمت این موضوع رفت و به خودم گفتم که: خب، حالا که مثلاً داره یه سری چیزا عوض میشه، یه نگاه به عقب کن ببین چه خبر بوده؟
منم کمی در مورد گذشته فکر کردم. البته کار جدیدی نبود و تقریباً خط به خط این کتابِ گذشته رو حفظم. البته گذشته هم مثل یه آلبوم موسیقی میمونه، هر کدوم از آهنگا رو که بخوای هی گوش میدی. اونهایی که خوشت نیاد رو اینقدر گوش نمیدی که خودتم فراموش میکنی چنین چیزهایی داری، شاید هم اصلاً پاکشون کنی. گذشتهی ما هم بهنظرم تا حدی همینطوره. التبته به نظرم خوبه که اینطوره. اگه هم نیست، باید بشه! حالا می گذرم و نتیجه گیری خودم از اون سال هایی که گذشت رو میگم.
واقعیتش بعضیها میگن خیلی از خود راضی هستی. احتمالاً اینم جزو همون موارد باشه. ولی خب ارزیابی من از گذشته کاملاً مثبت بود. به این فکر کردم که واسه ارزیابی یه جوون ۲۵ ساله میشه دید چه کارای خاصی کرده یا اینکه مثلاً چه تصمیماتی گرفته؟ و بعد بر اساس اونها ببینیم درست بوده روال زندگیش یا نه. بعد به این نتیجه رسیدم که یه جوون ۲۵ ساله تا الان ممکنه چندتا تصمیم مهم تو زندگیش گرفته باشه؟ تعدادشون خیلی زیاد نیستن. بعد اونها رو مرور کردم.
بنظرم در حالت عادی، تا سن ۲۰ سالگی آدما تصمیم خیلی مهمی ندارن که بگیرن. جز انتخاب رشته دبیرستان. در مورد انتخاب رشته تجربی ام هنوز اونقدر مطمئن نیستم. شاید میشد رشته ی بهتری هم برم. ولی خب، اگه انتخاب تجربی باعث شده به اینجایی برسم که الان هستم، پس ازش راضی هستم.
دومین انتخاب مهم، انتخاب رشته دانشگاهیه. اینجا هم از انتخاب زبان راضی هستم. و مهمتر اینکه تصمیمی که گرفتم رو تونستم موفق بشم بهش عمل کنم.
سومین انتخاب شاید در مورد کارشناسی ارشد باشه. که خب تو این زمینه، هم کاملاً از رشته م راضی هستم، هم از عملکردم. یعنی اینجا هم وقتی تصمیم گرفتم کاری رو انجام بدم، به خوبی تونستم.
آخرین تصمیم گیریم هم در مورد شغل بود. که در این مورد هم وقتی تصمیم گرفتم که شروع به کار کردن کنم. چند ماه بعد تونستم تو یکی از سه شرکت برتر کشور در زمینهی رشته ام استخدام بشم. اونم کاری رو که بهش علاقه دارم انجام میدم و خداروشکر راضیم.
جدا از اینها که تصمیمات حرفه ای زندگی هستن. از تصمیمات شخصی زندگیم هم راضیم. با هرکی که خواستم گشتم، هرکی هم که خوشم نمیومد رو کنار خودم راه ندادم.
خلاصه اینکه همه اینها باعث میشه از خودم تا به اینجای کار راضی باشم. پس باید صبر کنم ببینم در آینده چی پیش میاد و امیدوارم هرچی میشه مثل الان ازش راضی باشم!
پینوشت: البته شایدم این تفکرات حاصل یکسال بزرگتر شدن بوده باشه. به هرحال وقتی یه سال می گذره آدم ناخودآگاه میره سراغ مرور گذشته.
۲ نظر
فاضل نادری
خوشحالم که می بینم از خودت و عملکرد خودت رضایت داری؛
و خوشحال تر، از اینکه می بینم مشغول به کار و درآمدزایی شدی.
امیدوارم همیشه در اوج باشی
صدرا
سلام فاضل جان.
خیلی ممنونم و بسیار لطف داری.
همچنین برای شما 🙂