Wang (1999) به توجه به انتقادات وارده به مبحث اصالت در گردشگری، منبی بر اینکه خیلی از تجربیات و انگیزههای گردشگر توسط این مبحث توجیح نمیشوند، اقدام به تعریف گونه ای دیگر از اصالت کرد. او بیان داشت که صرف در جستجوی اصالت بودن توجیح کننده اهداف و تجربیات گردشگر نیست.
Golomb (1995) بیان داشت که استفاده اولیه از مفهوم اصالت در موزهها بوده است که طی آن افراد متخصص اشیاء و آثار را بررسی نموده و بیان میکردند که این شئی آیا همانی که ادعا میشوند است یا خیر. همین مفهموم به گردشگری هم کشیده شد و طی آن لباس ها، خانهها، فیستیوال، هنرها و … را بررسی میکردند تا اینکه مشخص شود آیا اصیل هستند یا غیراصیل: اینکه آیا توسط مردم بومی بر طبق سنت یا فرهنگ خاصی ساخته شدهاند؟ طبق این مفهوم اصالت یعنی فرهنگ باستانی، اصل، بدیع، واقعی و منحصر به فرد.
یکی از نکاتی که باید به آن توجه داشت این است که مقوله اصالت در گردشگری به سادگی استفاده آن در موزهها نیست. چراکه این مبحث در گردشگری به دو بخش تقسیم میشود: ۱) جسم و عینیتی اصیل ۲) تجربهای اصیل: تجربهای اصیل است که درآن فرد هم دنیای واقعی و هم خود واقعیش را لمس کند Handler and Saxton (1988). در همین راستا Selwyn (1996) دو اصطلاح دیگری را مطرح میکند:
- Hot authenticity: تجربه خود واقعی؛ اصالت احساس
- Cool authenticity: تجربه جهان واقعی؛ اصالت جهان و دنیا
البته اینکه تصور کنیم تجربه اصالت hot، یا همان اصالت احساس مستلزم تجربه اصالت جهانی و cool میباشد اشتباه است.
ماهیت پیچیده اصالت در گردشگری به نحوی است که میتوان آن را به سه نوع تقسیم کرد. اصالت عینی (objective) همان رابطه موزه مانند بین گردشگری و اشیاء و جاذبهها را بیان دارد. طبق اصالت عینی، اصالت خود اجسام مهم است. تجربه اصیل وقتی است که چیزهای مشاهده شده را اصیل بدانیم. پس، معیاری برای سنجش اصالت باید وجود داشته باشد تا مشخص شود چه چیز اصیل است و چه چیز نیست. از این رو، اگرچه گردشگر ممکن است حس اصالت کند و جسم را اصیل بداند، اما آن جسم یا جاذبه اصیل و واقعی نباشد.
نوع دوم اصالت، ساختاری (constructive) (یا نمادین) است. طبق آن مطرح میشود که اصالت نتیجه یک ساختار اجتماعی است و نه صرفاً یک شئی و یا کیفیت ان؛ چراکه اشیاء بخاطر هدفی که بنابر آن ساخته شدهاند اصیل قلمداد میشوند و حس تجربه اصیل را به بازدیدکننده میدهند، نه بخاطر اینکه صرفاً اصیل هستند. پس اصالت مفهومی است نسبی و قابل مذاکره و بسته به محیط و بستر ممکن است تغییر کند.
برخلاف دو نوعی که پیشتر بیان شدند، اصالت وجودی (existential) ربطی به شئی و یا اصیل و غیراصیل بودن آن ندارد. اصالت وجودی شامل احساسات شخصی گردشگر است که از طریق فعالیتهای او بوجود میآید. مردم در طی زندگی روزمره اصالت را درک و تجربه میکنند، چراکه مشغول فعالیتهای عادی هستند. پس در کنار اصالت وجودی و یا ساختاری (که بسته به اجسام هستند)، اصالت وجودی (بسته به فعالیت است) نیز یکی دیگر از منابع کسب تجربه ای اصیل توسط گردشگر است.
رویکرد عینیت گرایی
Boorstin (1964) گردشگری را مجموعهای از “شبه رخدادها” میداند. رخدادهایی که طبق همگن و استاندارد در غالب کالاسازی فرهنگ برای گردشگران آماده میشوند. او معقتد است که خود گردشگران نیز همین “شبه رخداد” ها را میپسندند؛ چیزی که در طی آن تقلید زیبا و صحیح جانشین “واقعیت و اصل” میشود و خود گردشگران نیز همین را میخواهند. این نوع از رخدادها، بخش بزرگی از رخدادهای گردشگری را شامل میشوند، چراکه گردشگران به ندرت وجهه غیراصیل آن را میبینند و همین روی غیراصیل و تقلید زیبا واقعیت را تحت الشعاع قرار میدهد.
جوامع مدرن بخاطر بیاصالتی تجربیاتشان بهدنبال اصالت جوامع ابتدایی هستند و این یکی از مهمرین دلایل شکلگیری رویکرد عینیتگرایی است. یعنی چیزهایی که عیناً مانند گذشته باشند. چراکه آنها اصالت را چیزی میدانند که در گذشته اتفاق افتاده و دیگر وجود ندارد. اما مسئله این است که چیزی که گردشگران در ظاهر میبینند با چیزی که در واقع رخ میدهد بسیار ممکن است متفاوت باشد. برای مثال، یک روستا هدف گردشگری را در نظر بگیرید. مردم این روستا ممکن است برای جذب گردشگر اقدام به فعالیتهایی کنند و آنها را مقابل آنها انجام دهند. اما در طول زندگی شخصی خود که دور از چشم گردشگران است، همان فعالیتها را با اهداف و اشکال دیگری انجام دهند. از این رو، MacCannell (1996) بیان دارد که گردشگران میتوانند اصالت احساس (hot authenticity) را تجربه کنند، اما وقتی آنها خواهان تجربه دنیایی اصیل (cool authenticity) هستند، قربانیانی میشوند که در جستجوی واقعیت هستند ولی فقط بخشهای جلویین (front region) ها را میبینند. پس، علیرغم اینکه آنها ممکن است احساس تجربهای اصیل را داشته باشند، ولی تجربه آنها اصیل محسوب نمیشود. بنابراین میتوان گفت اصالت مقولهای نیست که مثلا یا سیاه باشد یا سفید، بلکه طیفی را شامل میشود. یعنی چیزی که برخی (نخبگان، متخصصان و …) آن را غیراصیل میدانند از نظر مردم ممکن است اصیل باشد و این حس را در آنها بهوجود بیاورد.
رویکرد ساختارگرایی
Bruner (1994) چهار معنا و تعریف برای اصالت معرفی میکند:
- راستینمایی تاریخی. اینکه آیا این شئی نمایانگر اصل خود است؟
- اصالت یعنی بدیع بودن، از تظر تاریخی دقیق و شبیهسازی آن عالی باشد.
- اصالت یعنی “اصل و واقعی، و نه کپی”. طی این تعریف، هیچ شبیه سازیای اصالت ندارد.
- قدرت و اجارهای که به چیزی داده میشود و به آن حس اصالت میدهد. مثلا چند نمونه از چیزی وجود داشته باشد، ولی یکی از آنها رسماً برگزیده شود.
اینکه اصالت را صرفاً محدود به اصل و بدیع بودن بدانیم خییلی سادهانگارانه است. طبق رویکرد ساختارگرایی، دنیایی منحصربهفرد “واقعی” ای وجود ندارد که از پیش بوده باشد و جدا از فعالیتهای ذهنی و یا زبانی انسان باشد. بلکه حقیقت نتیجه نسخههایی مختلف از تفاسیر مختلف است. از نظر ساختارگرایان معانی متعدد و مختلف بسته به دیدگاههای مختلف وجود دارند و مردم بسته به context مربوط و موقعیت مکانی، معانی خاصی را برداشت میکنند.
اگرچه تفاوتهایی در نظرات ساختارگرایان وجود دارد، اما چند نقطه منظر متداول در مورد اصالت در گردشگری از دیدگاه ساختارگرایی وجود دارد:
- هیچ چیز کاملاً اصیلی وجود ندارد که بقیه به آن متکی باشند. “همه ی ما در میانه جامعه وارد میشویم و فرهنگ همواره جاری است.”
- همان چیزهای اصیل نیز خود بسته به آن context و زمانه خود ساخته شده هستند.
- اصالت و یا عدم اصالت بسته به دیدگاه فرد و تفسیر اوست. پس تجربه اصالت نسبی است.
- اصالت نوعی برچسب و ویژگی است که به مکانها و فرهنگهای بازدید شده اطلاق میشود. پس اصالت بازتابی از عقاید شخصی، انتظارات، ترجیحات گردشگر است.
- چیزی که در ابتدا غیراصیل و مصنوعی تقلی میشده ممکن است در گذار زمان اصیل شناخته شود.
از نظر ساختارگرایان نیز گردشگران به دنبال تجربه اصالت هستند، اما آنها معتقدند که این اصالت عینی نیست، بلکه این اصالت نمادین است، که در نتیجه ساختار اجتماعی بوجود میآید.
رویکرد پست مدرن
رویکرد پستمدرن شفاف و یکپارچه نیست. نویسندگان مدرن نگران مسائلی از قبیل شبهرخدادها و یا مناطق جلویین و پسین و نقش آنها در اصالت هستند، نویسندگان پستمدرن اصالت را دیگر مشکلی نمیبینند.
نویسنده پستمدرن، Eco (1986)، مفهموم Hyper reality را بهعنوان چیزی بیان میکند که “نه واقعی است و نه جعلی” و هیچ چیزی اصلی وجود ندارد تا بتوانیم به آن ارجاعش دهیم و برای مثل هم از دیزنی لند استفاده میکند. در همین راستا، Baudrillard (1983) از مفهوم simulacrum – تمثال – استفاده کرد تا توانبات متخلف را در تاریخ توضیح دهد.از نظر او:
دوره اول: counterfeit نام دارد و از زمان رنسانس تا انقلاب صنعتی بود که در این دوره شاهد ظهور تمثال ها بوده ایم.
دوره دوم: production نام دارد و در زمان انقتلاب صعنتی شکل گرفت. در این دوره شاید تولید بیشمار و دقیق از اشیاء هستیم.
دوره سوم: simulation نام دارد و دوران معاصر را شامل میشود که دیگر اصلی وجود ندارد تا به آن ارجاعی داده شود. وی از نیز دیزنیلند بهعنوان مثال استفاده کرد.
جامعه پستمدرن بطور کلی اهمیت کمتری به اصالت و واقعی بودن میدهد. Cohen (1995) بیان دارد:
- اگر جامعه پستمدرن به دنبال “جستجو اصالت” باشد، جامعه پستمدرن در “جستجو لذت” است.
- جامعه پستمدرن واکنش بیشتری به اثرات ناشی از گردشگری نشان میدهد و رفتار خود را منطبق میسازد. چراکه تکنولوژی میتواند شئی غیراصیل را اصیلتر از آنچه در واقع است نشان دهد و این مسئله تقاضا برای اصالت واقعی را کاهش میدهد و تجربه اصالت از طریق مشاهده اشیاء غیراصیل شبیه سازی شده کسب میشود.
بطور کلی استفاده از “اشیاء جعلی واقعی” و یا غیراصیل در رویکرد پستمدرن توجیحپذیر است. و شاید بتوان گفت امروزه خیلی از گردشگران در جستجوی بیاصالتی هستند، زیرا بر خلاف ساختارگرایان که تعاریف و مفاهیم اصالت را اندکی تغییر دادهاند ولی بطور کلی منکر آن نمیشوند، در رویکرد پستمدرن بیان میشود که اصالت کلاً از بین رفته است.
اصالت وجودی
اصالت وجودی، برخلاف اصالت عینی، هیچ کاری با اینکه آیا سئی تبلیغ شده واقعی است یا خیر ندارد. گردشگرانی که در جستجو اصالت وجودی هستند، سعی میکنند آن را از حالت وجودی بودن را از طریق فعالیتهایی خاص بهدست بیاورند. شاید بتوان گفت که اصالت وجودی چیزی شبیه همان hot authenticity است (اصالت خود واقعی و احساس)، زیرا خود تجربه و حس ناشی از آن در اصالت وجودی بیشتر مورد توجه است. از رقص گردشگران میتوان بهعنوان مثالی یاد کرد. وقتی گردشگران در یک رویداد جشن وارد میشوند و میرقصند، تمام توجه و فکر آنها به همین رقص است و از اضطراب و نگرانیها به دور هستند. اگر رقص rumba را به تنهایی در نظر بگیریم، مسئله اصالت عینی خواهد بود. یعنی اینکه آیا این رقع به خوبی نمایانگر rumba است یا خیر. اما اگر فعالیت آن را ببینیم، اصالت وجودی است و حسی که شرکت در آن به گردشگر میدهد مهم خواهد بود. در عمل، چون عناصر جدیدی وارد این رقص شده است، از نظر اصالت عینی شاید دیگر اصالت نداشته باشد، اما بنا به ماهیت خلاق و جذاب آن، همچنان اصالت وجودی خواهد داشت و گردشگران از تجربه آن حس اصالت را کسب خواهند کرد.
اصالت را میتوان نوستالژیک و رمانتیک دانست. نوستالژیک زیرا زندگی مردم که در قدیم آزاد و بی مشغله بودند برای ما جذاب است. رمانتیک، زیرا در مقابل موانع زیاد زندگی، سادگی، معنا و احساس را به همراه میآورد. و گردشگری یکی از راههای رسیدن به اینها است. گردشگری شیوه زندگی آسان تر، آزادتر، بدیعتر، اصیلتر، غیر جدی تر و رمانتیک است که گردشگران را قادر میسازد از زندگی روزانه و عادی خود فاصله بگیرند.
هرچند، برخی مخالفند و میگویند که گردشگری خود تنها مانعی است که به موانع فوق افزوده است (برنامهریزی سفر، رزرو و …) و این احساس آزادی حاصل از گردشگری، توهمی بیش نیست.
احساس بیاصالتی وقتی بهوجود میآید که عوامل عقلانی جای عوامل دیگر را میگیرند (احساسی) و همه چیز جنبه عقلانی به خود میگیرد. در مدرنیته احساس اصالت وقتی بهدست میآید که برخلاف جریان فعلی باشیم: محیطی فارغ از مرزهای فرهنگی فعلی، مسئولیتها، شغل و …. بهعنوان مثال، طبیعت نمونهای از چنین محیطی در گردشگری است که در آن به دنبال خود اصیل میتوان گشت.
Wang معتقد به وجود دو نوع اصالت وجودی است که هریک انواعی را نیز دارد:
Intra-personal authenticity و Inter-personal authenticity
مورد اول، اصالت intra-personal شامل احساسات بدنی است. در گردشگری از احساسات بدنی بهعنوان یکی از مهمترین احساسات یاد میشود. دو نوع رویکرد به بدن میتوان داشت:
- Sensual: همان احساسات بدنی. یعنی بدن همان ارگان اصلی احساس کردن است و منبع همین احساسات و لذت.
- Symbolic: یعنی بدن مظهر شخصیت، جوانی، پیری، سلامت، طبیعت و … است. قدرتی که از کنترل بر بدن از این رویکرد مشتق میشود، همان اصالت وجودی است.
مورد دوم، اصالت intra-personal و خودسازی (self-making) است. مدرنیته باعث شده بشر از خود دور شود و چنین فعالیتهایی احساس اصالت به گردشگر خواهند داد، بهعنوان مثال: گردشگری ماجراجویانه.چراکه اگر افراد در طول زندگی عادی و روزمره نتوانند به خود اصیل برسند، سعی میکنند از طریق گردشگری به آن برسند. مثلا برای فرار از روزمرگی به چالش کشیدن خود، افراد اقدام به کوهنوردی میکنند.
Inter-Personal authenticity
با شروع دوران مدرنیته، شرایط اجتماعی به نوعی به “اصالت اجتماعی” پایان داد. از این رو، فعالیتهایی مانند دوستیابی و دوستی به نوعی مخالف با بیاصالتی جامعه مدرن تلقی میشدند.
گردشگران به ندرت به دنبال اصالت در دیگری هستند. آنها بیشتر به دنبال اصالت در و در میان خودشان هستند. اشیاء و جاذبهها فقط واسطههایی هستند که گردشگران کنار یکدیگر قرار بگیرند و سپس روابط اصیل Inter-personal بین آنها شکل بگیرد.
نوع اول، روابط خانوادگی: از دید گردشگری انبوده، گردشگری و تعطیلات خود شانسی برای گردشگران خانودگی است تا باهم بودن و رابطه خانوادگی اصیل را تجربه کنند. برای بسیاری از خانوادهها، مسافرتتا حد زیادی به منظور لذت بردن کودکان است. این خانوادهها نه تنها از بازدید طبیعت و جاذبهها لذت میبرند، بلکه بهخاطر روابط خانوادگی نیز احساس اصالت میکنند.
نوع دوم، اجتماعهای گردشگری: گردشگری همچنین این امکان را به گردشگران میدهد که از جوامعی که اصالت را تجربه کردهاند بازدید کنند و آنها را همراهی کنند.مثلاً، سفرهای مذهبی راهبان به آنها حس نوعی اجماع شدن را میدهد. اجتماعی که حس و تجربه اصالت را به آنها میدهد و در این اجتماع آنها اساس برابری میکنند. و یا اینکه مثلاً در یک سفر طبیعتگردی گروهی، لذت دوستیابی در طول سفر و لذت بردن از مناظر در کنار دوستان و گروه آشنایان نیز باید لحاظ گردد.
[icons fa_size=’fa-lg’ custom_size=” icon_pack=’font_awesome’ fa_icon=’fa-cloud-download’ fe_icon=” type=’normal’ position=” border_color=” icon_color=” background_color=” margin=” icon_animation=” icon_animation_delay=” link=” target=’_self’]مشاهده نسخه اصلی مقاله از ساینس-دایرکت:
doi:10.1016/j.ijhm.2013.07.006
[icons fa_size=’fa-lg’ custom_size=” icon_pack=’font_awesome’ fa_icon=’fa-cloud-download’ fe_icon=” type=’normal’ position=” border_color=” icon_color=” background_color=” margin=” icon_animation=” icon_animation_delay=” link=” target=’_self’]دانلود نسخه پی دی اف:
۱۲ نظر
محمد
راستی امکان راست کلیک و اوپن این نیو تب برای خوندن مطالب در صفحه جدید
و همینطور کپی و پیست در قسمت کامنت ها رو فعال کنی خیلی خوب میشه
(صرفا یه پیشنهاد)
صدرا
پیشنهاد خوبیه، خودمم بهش فکر کرده بودم. اما پلاگینی که راست کلیک رو محدود کرده چنین امکانی نداشته. باید بگردم دنبال پلاگین های مشابه که یکی شاید چنین امکانی رو بهم بده. به هرحال ممنون
محمد
و یه نکته دیگه اینکه فکر میکنم بهتره برای constructive authenticity بهتره از اصالت ساختی یا ساخت گراینه استفاده بشه چون constructivism در حوزه فلسفه، ساخت گرایی یا سازه گرایی ترجمه میشه معمولا و ما structuralism رو داریم به عنوان مکتب ساختار گرایی
صدرا
خیلی ممنون از توضیحتون. سعی میکنم لحاظ کنم و حتی این نوشته رو ویرایش کنم!
محمد
موفق باشی
با همین فرمون برو جلو
صدرا
همچنین . لطف دارین
محمد
با تاخیر! باید بگم که اولا مقاله خیلی خوبی رو برای مطالعه انتخاب کردی، با اینکه زمان زیادی از نگارشش میگذره ولی یکی از جامع ترین هاست در حوزه ادبیات اصالت
منم تازه شروع کردم مطالعه در این خصوص رو
در مورد بخش وال سوال خودم حق با توئه، وقتی نگاه کردم به مقاله سه رویکرد وجود داره که به طبع اون سه اصالت و به دلیل اهمیت سومی رو مجزا توضیح داده، هرچند باز بین رویکرد پست مدرن و اصالت وجودی تمایز قائل شده
در خصوص تفاوت اصالت ساختاری و وجودی هم تا جایی که من فهمیدم مخالف هم نیستن
اصالت ساختاری همونطور که خودت هم اشاره کردی تو متنت یه مفهوم قابل مذاکره هست که میتونه یک شیئی تحت شرایطی اصیل باشه یا نه، و اون مثال خوبت در مورد چندتا مورد شبیه به هم
ولی تو اصالت وجودی اساسا شیئی در کار نیست، فقط و فقط تجربست که اگر راضی کننده و دلچسب بود میتونه اصیل پنداشته بشه و یا نه
البته این برداشت من بود و نمیدونم تا چه حد درسته
صدرا
منم دیدن خیلی جاها به این مقاله ارجاع میدن، فهمیدم حتماً خیلی مهم هستش و خوندمش.
در خصوص تفاوت اصالت ساختاری و وجودی کاملاً درست میفرمایید. من اون سری حین تایپ تمرکز نداشتم و اشتباه نوشته بودم. الان که مجدداً خوندن متوجه اشتباهم شدم و چندتا “اصالت عینی” “و اصالت وجودی” رو اشتباه بکار برده بودم و الان اصالاحش کردم.
به هرحال، منم برداشت شمارو از تعریف اصالت وجودی کردم. اینکه تجربه مهمه.
محمد
نمیدونم، چند روز پیش فرستادم!
در مورد این مقاله و مطلب، گفته شد که سه نوع رویکرد وجود داره در حالی که ۴ مورد توضیح داده شد، رویکرد پست مدرن مجزا نیست؟
و اینکه تمایز رویکرد ساختارگرا و اصالت وجودی دقیقا در چیه؟
ممنون
صدرا
نه متاسفانه چیزی دریافت نکردم.
فکر کنم تو این نوشته بد توضیح دادم و باید ویرایشش کنم.
۳ نوع رویکرد وجود داره که به تبعه اونها ۳ نوع از اصالت رو شاهد هستیم:
رویکرد عینیت گراییی: اصالت عینی
رویکرد ساختارگرایی: اصالت ساختاری
رویکرد پست مدرنیسم: اصالت وجودی.
اصالت وجودی میگه خود تجربه مهمه، حالا هرچی که باشه. اگر اون تجربه باعث شد که فرد احساس تجربه ی اصالت کنه، پس تجربه اصیل بوده.
اما اصالت ساختاری اینطور که حالا من متوجه شدم، به نوعی در مقابل اصالت وجودی هستن. اصالت عینی میگه بعضی اشیاء و مکان ها خودشون اصالت دارن و با دیدن اونها ما هم تجربه اصیلی داریم. اما اصالت ساختاری مخالفت میکنه و میگه چیزی به خودی خود اصیل نیست، بلکه اصالت ساخته کنش های اجتماعی ما هستش. یعنی جامعه باید چیزی رو بعنوان اصیل بپذیره. مثلاً، یه بنا رو در نظر بگیرین و ۳ نمونه که عیناً از اونها ساخته شده؛ خود بازدید کننده شاید نتونه بین اونها فرق قائل شه، چون کپی کاملاً دقیقی هستن و هیچ تفاوتی ندارن. اما همینکه بصورت رسمی اعلام میشه که از بین این ۴ بنا، مورد دوم اصل است باعث میشه دید ما بهش عوض بشه و با دیدن اون حس متفاوت تری نسبت به بقیه خواهیم داشت.
حالا من هم اونقدر رو این مبحث مسلط نیستم و در حد توان خودم و چیزی که یاد گرفتم سعی کردم واستون توضیح بدم. اگه هم جایی رو اشتباه کردم ببخشید و خوشحال میشم تذکر بدین.
محمد
سلام
به کامنت ها جواب نمیدی کلا؟؟
صدرا
با سلام,
چرا جواب میدم. کامنتی ندادین که بخوام جواب بدم.