یهطور شدم انگار تو ایران زندگی نمیکنم. والا خودم که تو جامعهام و اطرافیان رو میبینم، نمیبینم کسی از اجباری بودن حجاب بناله. حالا تلویزیون رو که روشن میکنم یه سری هی ویژه برنامه دارن میزارن که چادر سر مردم کنن، یه سری هم ویژه برنامه دارن که چادر از سر مردم بردارن. جالب نیست؟ حالا اطرافیان رو که میبینم، حداقلش اینه که فعلاً داشتن حجاب رو قبول کردن و شکایت خاصی ندارن و شکایت مردم از گرون شدن قیمت آبمعدنی کوچیک بیشتر از این قضیه بوده.
این چند روز هم که یه عکسی از اون مجری صداوسیما پخش شده که تو فلان کشور بدون روسری داشته آبجو میخورده. کلی هم حاشیه درست شده و کلی عکسش همه جا پخش شده. تا حدی که جامعهشناسا اومدن نقد کردن قضیه رو! یه سری هم از رو درموندگی و بیسوژهای اومدن قضیه رو بیشتر تو بوق کردن که این حجم از واکنش مردم به خاطر خود بحث حجاب هست و حاکی از موضع گرفتن اونها در برابر قانون حجاب اجباری هست. البته منکر نمیشم و شاید هم اینطور باشه، اما معتقدم قضیهای که هست اینه که، یه نونوا پولش تو فروش نون هست، یه کفشدوز به پاره شدن کفش مردم، آخوند جماعت به اسلام و منبر رفتن،یه سری هم نونشون به همین بحثها هست و باید چنین داستانهایی ایجاد شه و برجستهترش کنن تا برنامهای داشته باشن و خلاصه شکمشون سیر بشه. بهنظر من نقشِ تقابل جناحهای فکری تو قضیه عکس این مجری و جنجالی شدنش، کمتر از نقشِ اخبارهای مزخرفی هست که شبکههای جِم و منوتو میزارن. همون اخبار سلبریتی ها که با اون لحن مسخره مثلاً میگن « روزَ گذشته … ریحانا در خیابون فلان … درحالیکه بند لباس زیرِ صورتی رنگش مشخص بود … و قاب گوشی دوست پسرش هم عوض شده بود دیده شدددددد… » وااااای! خب به من چه! بعد درحالیکه دم از آزادی و حقوق زن میزنن، هرچی مجری دارن خانمعه که از قضا و بهصورت اتفاقی همگی خیلی اندامی هستن و همگی هم همیشه دامنهای کوتاه میپوشن میشینن برنامه اجرا میکنن. اصلاً هم از استفاده جنسی ازشون نمیشه و کاملاً تکریم میشن.
مسئله از نظر من اینه که این افرادِ اونورِ کشور شکمشون رو از طریق بولد کردن همین قضایا سیر میکنن و یا اینکه شکمشون از جای دیگه سیر هست و دارن واسه ما تئوری صادر میکنن. از نظر من قانون حجاب اجباری صحیح نیست. ولی اونقدری که بهش پرداخته میشه، قضیه و نیاز بحرانی تو کشور نیست. یعنی واقعاً دغدغه دخترا و خانمهای ما اینه که حجاب داشته باشن و اینکه حجاب داره کرامتشون رو ازشون میگیره؟ پس چرا خیییلی از همین افراد تو خلوتهای خودشون و تو جمعهای خانوادگی و دوستانه حجاب رو حفظ میکنن؟ اونجا که گشت ارشادی نیست بهشون گیر بده؟! همین مردهایی که دم از آزادی حجاب میزنن، همین الان حاضرن به دختر خودشون اجازه بدن هرطور که میلشه بره تو خیابون؟ منظورم اینه که، این آزادی حجاب بهنظر من نیازی واقعی نیست که از دل مردم جوشیده باشه، بیشتر از نیاز القائی هستش که داره به فکر مردم تزریق میشه!
جدا از این قضیه، تصور یه ایران بیحجاب واسه من وحشتناکه. وقتی تصور میکنم که حجاب تو ایران آزاد شه، واقعاً میترسم. همین الان که آزاد نیست مردم اینطور میکنن، اگه آزاد شه که دیگه هیچی! یه بنده خدایی از آلمان اومده بود، میگفت ایران واقعاً این همه خانم ***داره؟ بهش گفتن نه بابا چرا این حرفو میزنی. میگه اینا چرا اینطورن خودشونو اینطوری آرایش میکنن؟ اونجا این حد آرایش و این تیپ قیافهها رو معمولاً این دسته افراد دارن. منظورم اینه که جنبهی چنین قضیهای رو نداریم. همین الان وقتی بیرونیم و یه دختری/خانمی رو میبینیم که پوشش حالا فرق داره و تو چشمتره، خیلی راحت میبینم که میگن طرف فلانه! همه اینها واسه من به این معنی هست که آزادی حجاب هنوز خیلی واسه ایران زوده و هنوز نیاز واقعی مردم نیست. هنوز پیشفرض مردم از یه خانم اینه که محجبه باشه، در غیر اینصورت یهجای کار میلنگه.
حالا تو تمام این همه بدبختی و مشکل، اون خانمه که الان اسمشو یادم نیست. هی برنامه میزاره که برین فلان جا روسری درارین عکس بگیرین، بگین آزادی یواشکی. آره دغدغه ایرانیها هم اینه که برن تو دل طبیعت یه لحظه اون تیکه پارچه رو بندازن و احساس آزادی داشته باشن. شاید هم من اشتباه میکنم، اما بهنظر من کسی که تو این زمونه داشتن حجاب براش یکی از دغدغههای مهمه، عادی نیست. من منکر لزوم وجود چنین حقی نیستم، ولی این حجم توجه و جوسازی بهنظرم منطقی نیست. در همسایگی ما کشور عربستان هم هست که زنان اونجا حتی حق رانندگی و رای دادن هم ندارن، اما کِی دیدیم این دغدغهمندان حقوق بشر نقدی هم به اونها کنند؟
خلاصه که، چیمون درست و حسابیه که این باشه؟ حالا که اینطوره، منم باید حق اینو داشته باشم که با شلوارک برم تو شهر و از این بهبعد عکسهای خودم با شلوارک رو میزارم و میگم آزادی یواشکی مردان.